اقتربت الساعة و انشق القمر× فتول عنهم يوم يدع الداع الى شئ نكر)
(قمر: 1 و6).
«آن ساعت نزديك آمد و ماه آسمان شكافته شد. پس از آنان روى بگردان تا روزى كه ندا كنندهاى خلق را به عالمى حيرتآور و هولانگيز دعوت كند».
در حديثى آن ساعت را خروج حضرت مهدى(ع) دانسته كه مردم را به آئينى فرا مىخواند كه آن را منكر و ناشناخته مىدانند و باور نمىكنند كه آئين اسلام باشد.
امام صادق(ع) برخى از ويژگيهاى آئين اسلام در آن زمان را اينگونه برمىشمارد:
وقتى حضرت قائم قيام كند، به جانب كوفه رهسپار مىشود و چهار مسجد را در كوفه ويران مىسازد[چرا كه با موازين اسلام همخوان نيستند] و در روى كره زمين مسجدى كه داراى اشراف و بالكن باشد، باقى نخواهد ماند جز اين ويران مىسازد و آنها را بدون صاف و مستوى[بدون بالكن و اشراف] مىسازد، راههاى بزرگ را توسعه مىبخشد و همه چيزهايى كه از ديوارها به كوچه و خيابان موجود است، از قبيل بالكن، ناودان و... دستور مىفرمايد برچيده شوند، همه بدعتها را از بين مىبرد و همه سنتها را تجديد مىفرمايد شهرها و كشورهاى قسطنطنيه، چين و كوهستانهاى ديلم را مىگشايد، و هفتسال اينگونه حكم مىراند كه هر سالى برابر ده سال از سالهاى معمولى است. سپس آنچه خدا خواهد انجام مىدهد.
راوى خبر مىپرسد: فدايت گردم چگونه سالها طولانى مىشود[و يك سال به اندازه ده سال خواهد گشت] فرمود: خداوند متعال فرمان مىدهد فلك درنگ و حركت را كند گرداند از اينرو روزها و سالها طولانى خواهند گشت.
ابو بصير كه راوى خبر است، باز مىپرسد: آنان مىگويند فلك اگر تغيير كند[و از حركت معمولى باز ايستد يا كند شود]، از بين خواهد رفت؟ فرمود: اين سخن زنديقان است، اما مسلمانان چنين راهى را نخواهند پيمود و حال آن كه خداوند متعال ماه را براى پيامبر(ص) شكافت و قبل از آن خورشيد را براى يوشع بن نون برگرداند، از همه بالاتر، خبر داد به طولانى بودن روز قيامت روزى كه برابر هزار سال از سالهاى معمولى مردمان است. (1)
تاييد سخن از ديدگاه دانش روز
1 - طولانى شدن روز و سال در زمان ظهور حضرت مهدى(ع) از ديدگاه دانش روز با مشكل روبهرو نخواهد بود، بلكه دانش جديد آن را تاييد مىكند.
ما در اين راستا با توجه به اين كه نيروى جاذبه(گرانش عام) در همه اجرام آسمانى و اجسام عنصرى و زمينى كارگر و مؤثر است، به نيروى جاذبه ماه و تاثير آن بر آب درياها، خاك و خشكىها و ايست دادن به كره زمين اشاره خواهيم داشت.
از دير باز مردم روزگاران مىدانستند ميان طلوع و غروب ماه و برآمدن و فرونشينى آب درياها بايستى رابطهاى وجود داشته باشد، اما چگونگى آن را نمىدانستند تا اين كه:
نابغه بزرگ جهان دانش «اسحاق نيوتون» براى نخستين بار بر اين معما دستيافت و چگونگى پيدايش آن را به درستى بيان داشت.
پديده كشنده(جزر و مد) اساسا زاييده نيروى جاذبه كره ماه است، بديهى است درياها در مقايسه با خشكىهاى زمين از قابليت انعطاف و نرمى بيشترى برخوردار بوده و بالطبع در برابر نيروى كشش ماه كمتر ايستادگى مىكنند، به همين مناسبت تودههاى آب در زير پاى ماه انباشته مىگردند و پديدهاى را به نام «بركشند» ايجاد مىكنند.
همزمان با «بركشند» رو به ماه، «بركشند» ديگرى در آن سوى كره زمين ايجاد مىگردد بدينسان كه آبهاى آن سوى كره زمين كه از ماه بدورند، كمتر متاثر گرديده و به اصطلاح عقب مىمانند و آب توده عظيمى را ايجاد مىكنند، لذا روزانه هر نقطه از سطح دريا دوبار دستخوش بركشند و دو بار هم دستخوش «فروكشند» مىگردد.
بنابراين، بهطور متوسط فاصله(زمان) بين دو جزر و مد متوالى 12 ساعت و 5/25دقيقه است، درست نصف زمانى كه طول مىكشد، تا ماه ظاهرا يك دور كامل دور زمين بپيمايد يعنى 24 ساعت و 51 دقيقه.
جزر و مد همراه با حركت ظاهرى ماه از افق شرقى ناظر، به سمت افق غربى او پيش مىروند.
اثر جاذبه خورشيد در جزر و مد نسبتبه ماه از درجه دوم اهميتبرخوردار است، زيرا فاصله آن بيشتر(فاصله خورشيد از زمين يكصد و پنجاه ميليون كيلومتر) است، از اينرو نسبت نيروى مولد جزر و مد خورشيد تنها حدود7درصد(7%) نيروى ماه است.
وقتى كه نيروهاى مولد ماه و خورشيد هماهنگ عمل مىكنند، مثلا هنگام ماه نو كه هر دو در يك طرف زمين هستند، جزر و مدها در حداكثر خود هستند و به نام جزر و مد 2بهارى يا «مهكشند» (Sprinq tide) ناميده مىشود، حد ديگر وقتى است كه خورشيد و ماه باهم زاويه 900 درجه (تربيع) مىسازند در اين هنگام جزر و مد را به حد اقل و به جزر و مدهاى خفيف يا «كهشكند» (Iveap tide) مبدل مىسازند.
نزديكى ماه نيز تاثيرى در ارتفاع جزر و مد دارد، هنگامى كه ماه در حضيض زمينى قرار دارد نيروى مولد جزر و مد آن به اندازه 20% بيش از حد عادى است.
جاذبه ماه سبب مىشود علاوه بر آماسيدن آبهاى كره زمين خشكىها نيز دستخوش تورم گردند كه در مقايسه با آماس آبها نامحسوس است.
نيروى حاصل از جاذبه ماه و لنگرى كه از جانب انباشته شدن آبها به وجود مىآيد، سبب مىشوند چرخش محورى زمين به آرامى ايست(ترمز) كند و بدينسان بر طول شبانهروز زمينى مىافزايند.
بررسى خطوط رشد و نمو سنگوارههاى مرجانى بيانگر آن است كه در 350 ميليون سال پيش طول شبانهروز حدود سه(3) ساعت كوتاهتر از شبانهروز كنونى بوده و طول سال خورشيدى به چيزى حدود 400 روز بالغ مىگرديده است.
بررسىهايى كه از روى سوابق بجا مانده از كسوف و خسوفهاى گذشته به عمل آمده، نشان مىدهد كه روند افزايش طول روزهاى زمينى0016% ثانيه در هر قرن است. (2)
2 - كسى كه اين نيروى بنيادين و زيربنايى را به نام جاذبه در سرتاسر اين نظام اعم از جسمانى، جرمانى و كيهانى به وديعه نهاده است و شايد اين آيه(چنان كه برخى از مفسران برآنند) به آن اشاره داشته باشد:
(الله الذى رفع السموات بغير عمد ترونها ثم استوى على العرش و سخر الشمس و القمر كل يجرى لاجل مسمى...)(رعد: 2).
«خدا است آن ذات پاكى كه آسمانها را بدون ستون برافراشت و شما آن را ملاحظه مىكنيد آنگاه با كمال قدرت عرش را در خلقتبياراست و خورشيد و ماه را مسخر اراده خود ساخت كه هركدام در وقتخاص و مدار معين به گردش آيند».
چنين خدايى قدرت دارد پريود روزانه و ساليانه(حركت وضعى و انتقالى) كره زمين را كاهش دهد يك دور گردش وضعى زمين را ده برابر كرده به 240 ساعتبرساند و يك دور گردش ساليانه زمين در مدار خود را ده برابر كرده يعنى كره زمين كه در هر ثانيه سى(30) كيلومتر حركت مىكند، به3 كيلومتر كاهش دهد از اينرو امام صادق(ع) براى رفع تعجب از ابوبصير مىفرمايد:
آنگونه كه ماه براى رسول خدا شكافته شد[روايات در اين باره از سنى و شيعه به سرحد يقين و تواتر است] و پيش از آن خورشيد بر يوشع بن نون باز گشت[به احتمال قوى به مقدار چند ساعت كره زمين در حركت وضعى خود از راستبه چپ (غرب به شرق) برگشته باشد]، چنان كه امروزه منجمان ناهيد(زهره)شناس معتقدند حركت وضعى ناهيد از شرق به غرب يعنى برخلاف حركت وضعى زمين است، از اينرو در زهره خورشيد از مغرب طلوع و به مشرق غروب مىكند، پس خداوند قادر است كه چنين حركتى را ظرف چند ساعتبراى كره زمين در زمان يوشع بن نون پديد آورد. و از همه مهمتر روز قيامت است كه قرآن در باره مقدار آن مىفرمايد:
(...و ان يوما عند ربك كالف سنة مما تعدون)(حج:47).
«همانا يك روز نزد خدا چون هزار سال به حساب شماست».
و مىفرمايد:
(يدبر الامر من السماء الى الارض ثم يعرج اليه فى يوم كان مقداره الف سنة مما تعدون)(سجده: 5).
«او امر عالم را به نظام احسن و اكمل از آسمان تا زمين تدبير مىكند سپس روزى كه مقدارش به حساب شما بندگان هزار سال است، باز به سوى خود بالا مىبرد».
3 - ايستادن آفتاب
نوشته سيد اسماعيل عقيلى را مىتوان تاييد ديگرى دانستبر فرمايش امام صادق(ع) يعنى بربازگشتخورشيد، كه ما به تعبير ديگر بازگشتحركت وضعى زمين دانستيم، وى در باب علائم ظهور نوشته است: از آن علايم ايستادن آفتاب است در وسط آسمان از اول ظهر تا وقت عصر بدون آن كه حركت نمايد، و اين دليل استبر تغيير حركت افلاك (3)مورخان و محدثان اين سخن را ذيل آيه نوشتهاند:
(ان نشا ننزل عليهم من السماء آية فظلت اعناقهم لها خاضعين)(شعراء:4).
«ما اگر بخواهيم از آسمان نشانه و آيت قهرى نازل گردانيم تا همه بر آن گردن نهند و خاضع شوند».
ابوبصير گويد: از امام صادق(ع) درباره اين آيه شنيدم فرمود: به زودى خداوند درباره آنان چنين خواهد گرد گفتم: اينان چهكسانى مىباشند؟ فرمود: بنىاميه و يارانشان مىباشند، گفتم آن نشانه و آيه چيست؟ فرمود: ايستادن خورشيد بين اول ظهر تا وقت عصر و خارج شدن و پديدار گشتن يك صورت تا سينه شخصى -كه حسب و نسب او شناخته شده است- در خورشيد، اين پديده در زمان سفيانى واقع شود در اين هنگام سفيانى و دار و دسته او به هلاكتخواهند رسيد.
امام صادق(ع) فرمود: پيش از ظهور حضرت مهدى(ع) پنج نشانه واقع مىشود:
1 - صيحه آسمانى، آن حضرت در مكه داخل مىشود و در جانب خانه كعبه ظهور مىنمايد و چون آفتاب بلند شود، قبل از آن منادى ندا كند كه همه اهل زمين و اسمان بشنوند و بگويد: اى گروه خلايق آگاه باشيد كه اين مهدى آل محمد است. او را به نام و كنيه جدش رسول خدا(ص) ياد نمايد و در اين باره اين آيه نازل شد: (ان نشا ننزل عليهم من السماء...).
2 - سفيانى: او از بيابان بىاب و علف واقع ميان مكه و شام خروج كند، سفيانى مردى استبد صورت، آبلهرو، چهارشانه، ازرق چشم و نام او «عثمان بن عنبسه» و از فرزندان يزيد بن معاويه است، او شهرهاى دمشق، حمص، فلسطين، اردن و قنسرين را به تصرف خويش آورد....
3 - فرو رفتن لشگر سفيانى، در بيابانى بين مكه و مدينه، نيروهاى او در اين محور به سيصدر هزار نفر مىرسند، و سرانجام خود او به دست لشگريان حضرت مهدى(ع) در بيتالمقدس كشته خواهد گشت.
4 - قتل نفس زكيه، و آن پسرى است از آل محمد(ص) كه بين ركن و مقام شهيد مىشود.
5- يمانى: خروج يمانى از يمن اتفاق مىافتد. در پارهاى اخبار وارد شده كه يمانى و خراسانى و سفيانى در زمان واحد خروج خواهند نمود يعنى در يك روز و يك ماه و يك سال و در ميان اين سه نفر از يمانى هدايت كنندهتر نيست وى خلايق را به سوى حق دلالت مىكند. (4)
طلوع خورشيد از مغرب
آيا واقعا، خورشيد از مغرب طلوع مىكند؟ يا اين كه طلوع آفتاب از مغرب، كنايه از طلوع جمال آن حضرت از مكه معظمه، است، مرحوم مجلسى مىگويد: آنگاه كه امير مؤمنان على(ع) علايم ظهور را براى اصحاب خويش چون: «اصبغبننباته» و «صعصعة بن صوحان» بيان مىفرمود چنين گفت: طلوع آفتاب از مغرب. «نزال بن سبره» از «صعصعة» پرسيد مراد اميرالمؤمنين(ع) از اين كلام چيست؟ «صعصعه» گفت: يابن سبره كسى كه عيسى بن مريم(ع) پشتسر او نماز مىگزارد، امام دوازدهم از طبقه نهم از اولاد حسين بن على(ع) است و او است آن آفتابى كه از مغرب طلوع و در ميان ركن و مقام ظاهر مىشود و روى زمين را از كفر و فسق و اعتقادات باطل پاك مىگرداند. (1)
5 - طلوع ستارهاى از مشرق كه مانند ماه مىدرخشد و روشنى مىبخشد، اين ستاره به شكل ماه جديد و دوطرف آن به گونهاى كج مىباشد كه نزديك است از كجى به هم وصل شود و چنان درخشندگى داشته باشد كه چشمها را خيره سازد «طلوع نجم بالمشرق يضئ كما يضئ القمر ثم ينعطف حتى يكاد تلتقى طرفاه». (2)
6 - ستارههاى دنبالهدار
در برخى از روايات طلوع ستارههاى دنبالهدار از علايم ظهور به حساب رفته است چنانكه اميرالمؤمنين(ع) مىفرمايد: «و طلوع الكواكب المذنبة واقتران النجوم». (3) و همچنين فرمود: «و بدا لكم النجم ذوالذنب من قبل المشرق و لاح لكم القمر المنير فاذا كان ذلك فراجعوا التوبة». (4)
«يعنى براى شما ستاره دنبالهدارى از جانب خاور آشكار و ماهتاب پرفروغى ظاهر مىشود در اين هنگام به توبه باز گرديد، و در برخى از علامات، ظهور ستاره دنبالهدار را در نزديك جدى به نگارش آوردهاند».
علامه مجلسى(قدسسره) ذيل كلام اميرالمؤمنين(ع) مىنويسد:
گفته شده است اين سخن اشاره استبه ستاره دنبالهدارى كه در سال839 هجرى پديد آمد، درحالى كه خورشيد در اوايل ميزان[مهرماه] بود، اين ستاره ذوذنب نزديك مجموعه ستارگان «اكليل شمالى» بود، سپس به تدريج از نور آن كاسته و پس از هشت ماه بهطور كلى محو گرديد.
در زمان ما[مجلسى دوم] در سال 1075 ستاره دنبالهدارى بين مشرق و قبله مشاهده گشت كه داراى طلوع و غروب بود، حركت آن سريع و از مغرب به مشرق(توالى) بود و پس از دو ماه ناپديد شد، ليكن نمىتوان گفت مراد آن حضرت حتما اين زمانها بوده است. (5)
پژوهشى پيرامون ستارههاى دنبالهدار
ستارگان دنبالهدار اجرامى آسمانى مىباشند كه داراى شكل منحصر به فرد و اندزاههايى بزرگ گهگاه ظاهر مىشوند. ستاره دنبالهدار كه با چشم غير مسلح چون ماه بىحركتبه نظر مىآيد، در واقع با سرعت صدها كيلومتر در ثانيه حركت مىكند، سرعت دقيق آن را مىتوان از تغيير مكان آن نسبتبه ستارگان ثابت تعيين كرد.
تعداد ستارههاى دنبالهدار تا 10 عدد احتمال مىرود. ولى تاكنون حدود هفتصد(700) ستاره دنبالهدار شناخته شده و هر ساله نيز چند عدد ستاره دنبالهدار جديد كشف و رصد مىگردد.
حدود 260 عدد آنها در مدارهاى بسته و كشيده دور مىزنند و بسيارى از آنها چندين بار به جانب زمين باز گشته و مشاهده شدهاند، و تعداد 370 عدد از آنها داراى مدارى هذلولى يا سهمى هستند كه پس از يك بار نزديك شدن به زمين و مشاهده آنها ديگر ديده نخواهند شد. در حدود 45 ستاره دنبالهدار در جهتسيارهها حركت مىكنند(از مغرب به مشرق) و نقطه حضيض مدارى آنها نزديك به مدار سياره مشترى و عضوى از خانواده مشترى هستند. مدار اين ستارهها بيضى است و اغلب آنها به سمت صورت فلكى غول (هركول) كه همه منظومه شمسى با سرعتى معادل 20 كيلومتر در ثانيه به طرف آن درحركت است، پيش مىروند.
ساختمان ستارههاى دنبالهدار
ستارههاى دنبالهدار از ذرات شهابى همراه با هسته جامد بزرگ تشكيل شدهاند، و همه آنها به وسيله جرمى از گاز كما ( Coma) احاطه شده كه از مولكولها و اتمهاى آزاد شده از ناحيه هسته تشكيل يافته و از عناصرى همچون دو اتم سبك نظير OH (هيدروكسيل)، ك. و ورم (K, Wurm) ، پى، سوينگز (P, Sings) و گروهى از مولكولهاى مادر نظير متان (C H4) را بربر دارند.
در زمين بعضى از اين عناصر به شكل گاز آمونياك يا مايع آب وجود دارند اما «سوينگز»و «ورم» خاطرنشان ساختهاند كه اين عناصر در ستارههاى دنبالهدار به شكل جامد وجود دارند، همچون يخ معمولى در مورد آب و يخ آمونياك، و يخ متان و غيره كه در درون آنها مادههاى شهابى تشكيل يافتهاند از آهن، كلسيم، منيزيم، نيكل، آلومينيم، سديم و...
يخهاى سطحى ستارههاى دنبالهدار با بازگشت متوالى و عبور از نزديك خورشيد به تدريج ذوب مىشوند و در زير آنها لايههاى يخ جامدى باقى خواهند بود كه به خوبى از تاثير اشعه خورشيدى محافظت مىشوند.
درجه حرارت اين ستارهها بستگى به فاصله آنها از خورشيد دارد.
ستارههاى دنبالهدار مشهور
1 - مهشورترين ستارههاى دنبالهدار متناوب ستاره «هالى» (HALLEY,S,CMET) است اين ستاره به وسيله «ادموند هالى»(1656 - 1742) عضو رصدخانه سلطنتى انگلستان پيشبينى شد. دكتر هالى در واقع يكى از همكاران جوان اسحاق نيوتن بود، وى براى اولين مرتبه اظهار داشت كه ستارههاى دنبالهدار ديده شده در سالهاى 1531م و1607 و 1682م بازگشت متفاوتى از يك ستاره دنبالهدار مىباشند كه هر76 سال يك بار به دور خورشيد گردش مىكند، محاسبات دكتر هالى نشان داد كه دنبالهدار مزبور مجددا در سال 1758 در آسمان پديدار خواهد شد، جرم مزبور كه به افتخار وى دنبالهدار «هالى» نام گرفته بود، نخستين بار در شب كريسمس سال 1758 ديده شد، هالى تنها دنبالهدارى است كه با چشم غير مسلح ديده مىشود.
تاريخچه ظهور اين دنبالهدار به 240 سال پيش از ميلاد و به گمانى467 سال قبل از ميلاد حضرت مسيح(ع) بر مىگردد اما بازگشتهاى83 پيش از ميلاد و همچنين 11 قبل از ميلاد در تاريخ ثبت است و بازگشتهاى بعدى نيز مرتبا به ثبت رسيده است.
از آنجايى كه دنبالهدار هالى تحت تاثير نيروى گرانشى سيارات برجيس و كيوان(مشترى و زحل) قرار دارد لذا دوره گردش آن دقيقا ثابت نيست و بين 74 تا 78 سال به درازا مىكشد، از اينرو بازگشت مجدد آن به سال 2 - 2061م با درخشندگى خوبى خواهد بود.
پژوهشهاى فضا ناوها
بازگشتسال1986م فرصت مناسبى بود تا دنبالهدار هالى به كمك فضاناوهاى پژوهشى از نزديك مورد بررسى قرار گيرد، هدف از اين برنامه مطالعه ساختار جرم مزبور از نظر فيزيكى و شيميايى و آزمايش هسته، و جو هالى و همچنين رابطه ميان جرم آن با بادهاى خورشيد بوده است.
بر اين اساس مؤسسه پژوهشهاى كيهانى اروپا فضاناو جيوتو (Giotto) و شوروىها دو فضاناو به نام «وگاى 1 و 2» ( Vega) و ژاپنيها نيز فضاناوهايى به سوى هالى روانه ساختند.
فضاناو وگا 1، در تاريخ6 مارس1986 از فاصله8889 كيلومترى آن گذشت، طراحان سفينه مزبور اميدوار بودند كه فضاناو وگا1، از گيسوى دنبالهدار نمونه بردارى كند و هسته آن را به دقت مورد كاوش قرار دهد. با وجودى كه به دليل پارهاى نواقص فنى، عكسبردارى واضح و روشن از هسته امكانپذير نگرديد، اما عكسها و اطلاعاتى كه به زمين مخابره شد، كاملا شگفتانگيز و غير منتظره بود.
وگا2، نيز در هشتم مارس همان سال از فاصله 8030 كيلومترى هسته هالى گذشت و با وجودى كه به وسيله غبارهاى گيسوى هالى به شدت بمباران گرديد، توانست اطلاعات و عكسهاى جالب و گرانقيمتى به زمين ارسال دارد.
فضاناو جيوتو از فاصله 605 كيلومترى هسته عبور كرد و عكسهاى دقيقتر و روشنترى به زمين مخابره نمود و نارسايىهاى وگاى 1 و 2 را جبران ساخت.
نتايجى كه كلا از اين ديدارها به دست آمده، نشان مىدهد كه هسته هالى شكلى شبيه سيبزمينى دارد كه ابعاد آن بهطور متوسط حدود 15×10×5/7 كيلومتر است و سطح آن همانند ذغال، سياه بوده و نسبتبازتاب آن از 4درصد تجاوز نمىكند، عكسها و اطلاعات مخابره شده نشان مىدهد كه هسته هالى در ميان ابرى از غبار جاى دارد و عوارضى به صورت شكافها و گودالها و فرورفتگىها، در سطح آن به چشم مىخورد كه اندازه آنها بين 100متر مكعب تا يك كيلومتر است.
علاوه بر عوارض مزبور، پديدههاى فورانى كاملا غير منتظرهاى در سطح هسته به چشم مىخورد كه گاز از آن بيرون مىجهد.
گيسو و دنباله هالى از گازهايى كه از هسته تبخير مىشوند، تشكيل مىيابند و غبار نيز از سطح هسته پراكنده مىگردد، در سطح رو به خورشيد هسته هالى چند دهانه فورانى يافت مىگردد كه جمعا منبع اصلى گسيل گاز و غبار را تشكيل مىدهند، هسته هالى جسم سياهى است كه نور خورشيد را جذب مىكند و دمايى را معادل 300 تا 400 گلوين(27 تا127 درجه سانتيگراد) نشان مىدهد.
فضاناو جيوتو كه تا اعماق گيسوى هالى پيش رفته بود، مقدار گاز و تركيبات آن را اندازهگيرى كرده و چنين نشان مىدهد كه 80درصد گيسو از مولكولهاى آب و بقيه اكثرا از مولكولهاى دىاكسيد كربن تشكيل يافته است. تجزيه و تحليل ذرات غبار دنبالهدار هالى كه به وسيله ابزارهاى نصب شده در جيوتو و وگا به عمل آمده، نشان مىدهد كه تقريبا 80درصد آنها حاوى ئيدروژن، كربن، نيتروژن، اكسيژن، و مقدارى گوگرد است و علاوه بر آن، مقدارى سديم، منيزيوم، سيليسيم، كلسيم و آهن نيز در آن يافت مىگردد.
2 - يكى ديگر از ستارههاى دنبالهدار متناوبى كه در تمام قسمتهاى مدارش قابل مشاهده بوده است، ستاره دنبالهدار «شواسمن» است، اين ستاره در حقيقت قابل توجه است و مدارش بين مشترى و زحل قرار دارد و درخشندگى آن تغيير مىپذيرد.
3 - از ديگر ستارههاى دنبالهدار قابل توجه ستارهاى است كه سال 1882م در روشنايى روز كاملا قابل رؤيتبود و از خرمن خورشيد در فاصله 50000 كيلومترى سطح آن عبور نمود. (6)
نظرات شما عزیزان: